سلامت انسان و رسانه (۴)

انتشار یافته در تاریخ: 15 فوریه 2014

 مقاله چهارم: رسانه‌ها و ایجاد نگرش ساختگی به دنیای واقعی

PDF_wavyico  پس از بررسی توانایی رسانه به عنوان ابزاری برای جهت دهی به ذهن مخاطب، می توان پرسید که رسانه ها به ایجاد چه نوع نگرشی در مخاطبین خود می پردازند و چرا؟ یکی از اندیشمندان حوزه رسانه در ایالات متحده آمریکا می نویسد:

بیشتر زندگی ما در محیط های مصنوعی دست ساخته انسان می گذرد، مانند شهرها، ساختمان ها، و خیابان ها، که طبیعت دیگر در آن ها قابل رؤیت نیست. گویی ما به درون اذهان کسانی اسباب کشی کرده ایم که این سازه ها را روزی تصور کرده بودند، و از اینجا معلوم است که ما نسل به نسل، بیش از پیش در فکر و مصنوعات بشری فرو می رویم. اجازه دهید این فضا را واقعیت با واسطه[1]  بنامیم… نتیجه نهایی این سبک زندگی آن است که ما دیگر نتوانیم شخصاً از قابل اطمینان بودن اطلاعات دریافتی اطمینان حاصل کنیم. تمامی اطلاعاتی که ما با واسطه (از تلویزیون و امثال آن) دریافت می کنیم، پردازش و ویرایش شده، و به شکل های مختلف نسبت به اصل اولیه تغییر یافته است. در شرایطی که عمده اطلاعات ما با چنین واسطه ای به ما رسیده است، یعنی پس از پردازش و ویرایش توسط انسان هایی که از تصویرپردازی خود هدف خاصّی را دنبال می کنند، و بدون هرگونه تماس مستقیم با شرایط حقیقی یک مسئله، چگونه می توانیم به واقع صحت یا عدم صحت اطلاعات را بسنجیم؟ و در همین حال، از ما خواسته می شود که تصمیمات مهمّ کشورمان را، بر اساس اطلاعاتی که از همین ماشین های اطلاعات دریافت می کنیم،  اتخاذ نماییم… اگر ما دموکراسی خود را بر پایه چنین فرایندهایی که ذاتاً اطمینان ناپذیر و به نحو بی حد و حصری قابل تغییر ، و همواره بر تقریب  استوارند قرار دهیم، آیا می توانیم انتظار مشارکت و نقش پذیری اثرگزار عمومی داشته باشیم؟ باید بگویم مسئله حتّی از این نیز وخیم تر است، زیرا آن فرایندها توسّط افراد بسیار اندک‌شماری کنترل می شوند، که تمام هدفشان آن است که ما را به شیوه ای از فکر و رفتار وادارند که باعث گسترش ثروت هایشان گردد. این تعداد اندک‌شمار، البته کلان سرمایه داران هستند[1].

استاد دانشگاه ایلینوی، رابرت مک چزنی خاطرنشان می سازد که هر رسانه ای اکنون عرصه غلبه تعداد انگشت‌شماری از شرکت ها و افراد است. مالکیت در قلمرو رسانه ها عمیقاً تحت سلطه هشت شرکت بزرگ است: تایم وارنر، دیزنی، وایاکام، سیگرَم، نیوز کُرپُریشن (شرکت خبر)، سونی، بِرتِلزمان، و جنرال الکتریک[2]  (که صاحب ان بی سی، و تی سی آی و ده ها رسانه دیگر است). هیچ کس در هیچ جامعه مردم سالاری رأی نداده است که چند تبلیغ گر معدود مسئول تمام این رسانه ها باشند. با این وجود، همین چند شرکت غول آسا، که همگی آن ها جهان بینی کمابیش یکسانی را عرضه می کنند، موفق شده اند که اطلاعات و تصویر پردازی های خود را هر شب مکرّراً و در تمام طول سال به ذهن های ما وارد نموده و نمایش دهند[1].

اولین راهبرد برخی از رسانه ها معمولاً گرایش دادن افراد به سوی خود به عنوان نیروهایی است که با هزینه اندک کنترل شده و برای مقاصد بعدی در اختیار هستند. مکانیزم های جذب افراد می توانند تابعی از زمان و مکان، و جامعه هدف باشد، و مکانیزم های به کار رفته برای مخاطب آسیایی متفاوت از مکانیزم به کاررفته برای مخاطب اروپایی باشد. امّا برای صاحبان این شبکه گسترده اطلاعاتی، همه چیز هم به این آسانی پیش نمی رود. مشکل این روش در اداره افکار، قبل از هر چیز به یک تعارض ذاتی برمی گردد که میان عمل و گفتار گردانندگان وجود دارد: برای اثرگزاری بر اذهان عمومی، بایستی گفتار به ارزش های انسانی نزدیک باشد، چرا که مخاطبان بر حسب طبیعت انسانی خویش به آن ها محتاج و راغب هستند. از سوی دیگر آن چه در این شبکه ها از صلح، آرامش بشر، آزادی و … گفته می شود با عمل گردانندگان، که بر اساس منافع گروهی تنظیم می شود تطابق ندارد. لذا میان بازی روی صحنه و پشت صحنه تفاوت قابل توجّهی وجود دارد و پیام های آنان نباید در تمام امور ناظر به حقیقت باشد. ناگزیر، دنیایی که در این رسانه ها برای مخاطب ترسیم می شود، اغلب از دنیای واقعی فاصله دارد و این فاصله منافع گروه های مشخصی را تضمین می کند.

1. J. Mander, Privatization of the Consciousness, Monthly Review, volume 64, issue 05, Oct. 2012

 


[1] Mediated Reality
[2] Time Warner, Disney, Viacom, Seagram, News Corporation, Sony, Bertelsmann, General Electric (which owns NBC and TCI, among dozens of others).

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلاش علمی خستگی‌ناپذیر

خانواده سالم، احیای خانواده، و جامعه خانواده محور وجه بارز کار علمی استاد را تشکیل می دهد، و سابقه ای بیش از چهل سال را در تحقیق و مشاوره رقم زده است. در نگرش ایشان، ارزش های اجتماعی از خانواده سرچشمه می گیرد و خانواده منبع رشد اخلاقی جامعه است، و حل موثر بیماری های اجتماعی با توجه به محوریت خانواده سالم امکان پذیر خواهد بود. ایشان در فاصله سالهای 1386 تا 1390 عهده دار مدیریت مرکز مشاوره روانشناختی دانشگاه علم و صنعت و نیز مشاور دانشکده مهندسی برق در ارتقای فضای انسانی و پیشرفت علمی بوده اند. وجه مهم دیگر فعالیت علمی و تخصصی ایشان، حوزه جوانان، و روانشناسی اجتماعی و محیطی با تکیه بر محیط‌های آموزشی، به خصوص آموزش عالی و دانشگاهی است. امروز ایشان به عنوان مشاور ارشد رئیس دانشگاه شاهد، و نیز به عنوان مشاور اجتماعی معاونت فرهنگی دانشگاه علم و صنعت برای پیشرفت علمی بر مبنای ارتقای فضای انسانی تلاش می کنند. ایشان معتقدند که انگیزه قوی و ارتباطات سالم انسانی در میان اعضای دانشگاه، کلید تحرک علمی است و بیدار کردن انگیزه های خفته جوانان، به معنای فعال ساختن ظرفیت های نهفته دانشگاه برای تاثیرگزاری در کشور است.