سلامت انسان و رسانه (6)

انتشار یافته در تاریخ: 15 فوریه 2014

 مقاله ششم: چگونه می­توان از دام دنیای ساختگی رسانه‌ها رهایی یافت؟

PDF_wavyico  رسانه ها با امکاناتی که دارند، توجه انسان را از نیازهای واقعی، به نیازهای غیرواقعی، یا شبه نیازها منحرف می کنند. ارضای نیازهای واقعی انسان ها، که مستلزم ارضای نیازهای مادّی و معنوی و زندگی متعادل است، آن ها را به سوی سلامت می برد، امّا به سود تفکّر سرمایه داران نیست، زیرا آنان بهره مندی هرچه بیشتر را برای خود می خواهند و این مستلزم مصرف بی‌حدّ و مرز و افراط در نیازهای مادّی است. شیوه پیامبران در طول تاریخ توجّه دادن انسان به نیازهای واقعی او، اعم از مادی و معنوی، و پرهیز از افراط در جنبه های دیگر وجود خود بوده است که راه را به سوی زندگی سالم می گشاید. در واقع پیامبران کوشیده اند انسان را به مسیر فطرت و طبیعت انسانی خود بازگردانند. زیاده خواهان در نقطه مقابل، شبه نیازها را مطرح می کنند و در عصر حاضر، ابزار جدیدی به نام رسانه، چنین امکانی را در سطح وسیع فراهم ساخته است. به عنوان مثال چنین القا می شود که برای خوشبختی، بایستی رفاه داشت و برای رفاه، بایستی از تمامی تولیدات روز بهره مند شد. این که بهره مندی از کدام تولیدات باعث رفاه و آسایش شده و خوشبختی مورد نظر را فراهم می نماید، به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق نمایش الگوها در رسانه تبلیغ می شود.

 یکی از متخصصین حوزه تبلیغات می گوید: وقتی شرکت های سرمایه دار کالاها و خدماتی را تأمین می کنند که همه به آن ها نیاز دارند، نیازی به تبلیغ نیست. نیازی به تبلیغ غذا، حبوبات و سبزیجات نیست. امّا هیچ کس نیازی ذاتی به یک بسته لازانیای فریز شده یا کوکاکولا ندارد. این چیزها باید تبلیغ شوند، ترویج شوند و در بسته بندی های جذّاب جای بگیرند… تن پوش نیاز به تبلیغ ندارد، همه می دانند که به پوشش نیاز دارند،… اما لباس هایی با الگوهای مد روز Gap، Walmart، و  Christian Dior نیاز به تبلیغ دارند. همچنین نیازی به تبلیغ خدمات حمل و نقل نیست، هر کس نیاز به حمل و نقل از اینجا تا هر جای دیگر دارد، زحمت پیدا کردن چگونگی آن را خواهد کشید. امّا فروختن یک ماشین لوکس و گران قیمت مدل جدید، نیاز به تبلیغ هنرمندانه دارد، تا هزینه زیاد آن را توجیه کند… و بعداز آن که اولین فروش انجام شد، باید خریدار را متقاعد کنند که باز بیاید و آخرین مدل تولید شده را تهیه کند. در همین حال، ساختار کلّی (سرمایه‌داری) بایستی عموم مردم را قانع کند که دارد شیوه جدیدی برای زندگی عرضه می کند که معادل با خوشبختی و احساس رضایت درونی است.

 به این ترتیب ساختار سرمایه داری در سبک زندگی افراد مداخله می کند، و سبک زندگی آنان را به گونه ای شکل می دهد که افراد بنا بر نظم جاری زندگی خود، مانند سربازی عمل کنند که باید فرمان ببرد، بدون آن که درباره آن فرمان بیندیشد، و به خود نیز بی‌آن که بداند، در همان مسیر فرمانبرداری نگاه کند. به این ترتیب است که بسیاری از خانوارهای کشورهای صنعتی، در تمام ساعات بیداری باید نگران پرداخت قسط ابزار و وسایلی باشند که واقعاً به همه آن ها هم نیاز نداشته اند، امّا بهره مندی از آن ها جزئی از الگوی خوشبختی در زندگی مدرن بوده است، یا نگران پرداخت سهم بانک باشند تا خانه اشان را مصادره نکند، و دوندگی اقتصادی رمق چندانی برای رشد انسانی آنان باقی نگذارد. به عنوان یک مثال دیگر، الگوهای مطلوبیت اجتماعی چنان که در رسانه های این کشورها عرضه می شوند، شامل به روز بودن است و به روز بودن نیز معادل با مصرف لباس هایی با مدل جدید و استفاده از کالاهای خاص معرّفی می گردد. خلاصه آن  که رسانه ها تمدّنی را به وجود می آورند که در آن انسان به دنبال ارزش و اهداف مشخصی نمی روند، بلکه خود هدف قرار می گیرند.

متأسفانه مختصات این نوع تمدّن امروز تنها به غرب صنعتی محدود نمی شود. تشعشعات آن به اکثر ملل دنیا نفوذ کرده است و تبعات آن ملل دیگر را نیز درگیر خود ساخته است، و ما نیز در این میان مستثنی نبوده ایم. البتّه قابل پیش بینی است که همانند تمام دوره های تاریک و روشن زندگی بشری، بشر با رشد فکری بیشتر از این دوره نیز عبور خواهد کرد و فناوری و رسانه هر یک در جایگاه متعادل و متناسب و همراه با طبیعت و رشد آدمی قرار خواهند گرفت.

آیا ما در برابر رسانه‌ها کاملاً بی‌دفاع هستیم؟ چه باید کرد؟

به راستی ساز و برگ دفاعی ما چیست؟ در پاسخ به این سؤال به تعریف اولیه خود از انسان سالم (مقاله اوّل و دوم از همین مجموعه) بازمی گردیم و بر لزوم آشنایی با “خود طبیعی”مان تأکید می کنیم. بایستی از انسانیت خود، از نیازهای واقعی خود، و آن چه به طبیعت حقیقی ما مربوط است باخبر باشیم، نیازهای واقعی را از شبه‌نیازها بازشناسیم و در مسیر برآوردن نیازهای واقعی خود سرمایه‌گذاری کنیم. نیازهای ما در حوزه خانواده (مانند ازدواج و فرزندپروری) بخش مهمی از این نیازهای طبیعی هستند.

در ذهن یک انسان رشد یافته، اصول مشخص و ثابتی وجود دارد و صحّت و سقم هر پیامی با سنجیدن آن با اصول پایه مشخص می‌شود. کسانی که جهان‌بینی خردمندانه‌ای دارند، بیش از دیگران می‌توانند در مقابل امواج برنامه‌ریزی شده رسانه‌ از خود دفاع کنند. برای آن‌که از دام جهان‌بینی‌های ساختگی رسانه‌ها رهایی یابیم، نیاز خواهیم داشت که جهان‌بینی خود را آگاهانه و خردمندانه، با شناخت خود و جهان اطراف بسازیم. بهترین نمونه جهان‌بینی خردمندانه، جهان‌بینی الهی است. در انسانی که دارای جهان‌بینی موحّدانه است، نگرش دینی بایستی بر اساس شناخت و نگاه آگاهانه دینی باشد و نه صرفاً یک نگرش بسته عاری از تفکّر. جهان‌بینی الهی دارای چند ویژگی شاخص است: تفکّر و اندیشیدن در همه جای آن حرف اوّل را می زند، اجزای آن با یکدیگر سازگارند، و بن بستی در آن وجود ندارد. اگر از من بپرسید، خواهم گفت که برای شناخت خود و جهان، بایستی با خالق آن دو مرتبط باشیم. او که ما را به سوی کمال هستی می برد، و این تنها راه برای نجات ماست.

مکانیزم‌های دفاعی ما در مقابل شکل دهی برنامه ریزی شده ذهن  در رسانه ها شامل دو نوع مکانیزم فردی و اجتماعی است.

 مکانیزم‌های اجتماعی

اقتدار فرهنگ ملّی:  حفظ اقتدار فرهنگی در صورتی امکان‌پذیر است که جوانان یک ملّت ارزش‌های فرهنگ و تاریخ خود را بشناسند و در زندگی خود به کار گیرند، و در این صورت در برابر اعمال نفوذ و گسترش فرهنگ بیگانه مقاومت خواهند نمود. اقتدار فرهنگی یک ملّت از مهم‌ترین ابزار دفاعی آنان در برابر سلطه اقتصادی بیگانه خواهد بود. واضح است کمپانی‌های بزرگ اقتصادی در جهان امروز مایلند در همه‌جای جهان یک فرهنگ حاکم باشد، زیرا در این صورت هر کالایی، بازار فروشی به وسعت تمامی جهان خواهد داشت.

آگاهی عمومی: شناخت دوست و دشمن در عرصه بین‌المللی، و اغراض گروه‌های مختلف، به گونه‌ای که از اعتماد به دشمن بپرهیزند و با حفظ همبستگی، از پخش شایعاتی که به سود دشمن است جلوگیری نمایند.

 مکانیزم‌های فردی

تفکّر پویا:  ذهن انسان بایستی همانند سایر قوای او با تمرین و تقویت نیروهای خود به ورزیدگی کافی برای تحلیل عقلانی دیده‌ها و شنیده‌ها دست یابد تا در مواجهه با وقایع بتواند به تحلیل و تفسیر درستی از مشاهدات خود دست یابد و  به خطا دچار نشود.

سواد رسانه‌ای: سواد رسانه‌ای دانشی است که به مخاطب می‌آموزد در شرایطی که با انبوهی از پیام‌های رسانه‌های گروهی در جهان ارتباطات مواجه است، چگونه به آسانی پیام‌های مورد نیاز خود را پیدا و انتخاب نماید، سواد رسانه‌ای شامل انتخابگری و پرهیز از قرار گرفتن در معرض همه پیام‌ها و توانایی تحلیل پیام به نحوی است که مخاطب دریابد رسانه مورد نظر کدام پیام را با هدف اطلاع‌رسانی و کدام پیام را با قصدی دیگر منتشر می‌کند[۱]. به عبارت دیگر، به مهارت تشخیص اهداف و اغراض رسانه، شیوه بیان خبر، مدیریت اطلاعات دریافتی و تحلیل آن‌ها، و توانایی مشاهده لایه‌های پنهان پیام‌های رسانه‌ای، سواد رسانه‌ای گفته می‌شود. شخصی که دارای سواد رسانه‌ای است می‌تواند با علم به تکنیک‌های اثرگزاری بر افکار، آن‌ها را تشخیص داده و خنثی نماید. یکی از عناصر مهم در این راستا، نگاه انتقادی و پرسشگرانه است، که انسان را به شکاکیت عقلانی، و پرسیدن چرایی و چگونگی اخبار و اطلاعات دریافتی واداشته، و از پذیرش بی‌مقاومت پیام‌های ارسالی جلوگیری می‌کند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پایان مقاله ششم، آخرین مقاله از مجموعه سلامت انسان و رسانه

۱. رضا جنیدی، تکنیک‌های عملیات روانی و شیوه‌های مقابله، به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، ۱۳۸۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلاش علمی خستگی‌ناپذیر

خانواده سالم، احیای خانواده، و جامعه خانواده محور وجه بارز کار علمی استاد را تشکیل می دهد، و سابقه ای بیش از چهل سال را در تحقیق و مشاوره رقم زده است. در نگرش ایشان، ارزش های اجتماعی از خانواده سرچشمه می گیرد و خانواده منبع رشد اخلاقی جامعه است، و حل موثر بیماری های اجتماعی با توجه به محوریت خانواده سالم امکان پذیر خواهد بود. ایشان در فاصله سالهای 1386 تا 1390 عهده دار مدیریت مرکز مشاوره روانشناختی دانشگاه علم و صنعت و نیز مشاور دانشکده مهندسی برق در ارتقای فضای انسانی و پیشرفت علمی بوده اند. وجه مهم دیگر فعالیت علمی و تخصصی ایشان، حوزه جوانان، و روانشناسی اجتماعی و محیطی با تکیه بر محیط‌های آموزشی، به خصوص آموزش عالی و دانشگاهی است. امروز ایشان به عنوان مشاور ارشد رئیس دانشگاه شاهد، و نیز به عنوان مشاور اجتماعی معاونت فرهنگی دانشگاه علم و صنعت برای پیشرفت علمی بر مبنای ارتقای فضای انسانی تلاش می کنند. ایشان معتقدند که انگیزه قوی و ارتباطات سالم انسانی در میان اعضای دانشگاه، کلید تحرک علمی است و بیدار کردن انگیزه های خفته جوانان، به معنای فعال ساختن ظرفیت های نهفته دانشگاه برای تاثیرگزاری در کشور است.