Posts Tagged ‘خانواده’

خانواده در تندباد

انتشار یافته در: آوریل 2025
پوستر کتاب خانواده در تندباد

مقدمه

کتاب خانواده در تندباد،‌ بعد از پانزده سال تلاش مستمر، در آغاز سال ۱۴۰۴ توسط نشر معارف متولد شد و در دسترس خوانندگان قرار گرفت.

چرا این کتاب را نوشتم؟ سال‌ها تجربه مشکلات خانواده‌‌های ایرانی،‌ به عنوان مشاور و محقق حوزه خانواده، این امکان را فراهم ساخته است که ریشه این مشکلات را عمیق‌تر از گذشته ببینم. ما در شیوه رایج مشاوره بر نقش فرد در بروز بیماری‌های خانواده تاکید می‌کنیم، اما این رویکرد ما را از این حقیقت غافل می‌سازد که فضای فرهنگی جاری جامعه، درست مانند هوایی که تنفس می‌کنیم، می‌تواند بیماری‌‌زا باشد. نظرتان در مورد آثار روانی پیام‌های رسانه‌‌ای مشوق بی‌بند و باری که جوانان ما دریافت می کنند چیست؟ سهم آن در کشمکش‌های جوانان ما با والدین خود چقدر است؟ گذشته از این پیام‌های آشکار که ممکن است در حذف آن‌ها از فضای زندگی خانواده موفق باشیم، بخش عظیمی از مشکلات از پیام‌های به ظاهر بی‌خطری ناشی می‌شود که اکثر ما آن‌ها را ناخودآگاه پذیرفته‌ و یا آن‌ها را جزئی از فرهنگ جاری و سبک زندگی خود کرده‌ایم. آلودگی‌های فرهنگ جاری، سهم بزرگی در اختلاف و تعارض با همسرمان،  در احساس جدایی و فاصله با فرزندانمان، کاهش آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق دارد. اکنون در برخی از نقاط شهر تهران،‌ نرخ طلاق به یکی از هر دو ازدواج رسیده است، و هر طلاق بدان معناست که حداقل دو نفر احتمالا باید با نوعی احساس ناکامی مزمن زندگی کنند.

دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟ آیا همه این اتفاقات،‌ اقتضای زمانه است و ما را گریزی از آن نیست؟ آیا نمی‌توانستیم انتخاب دیگری داشته باشیم تا دچار چنین آسیب‌هایی نشویم؟ ما از کجا ضربه می‌خوریم و این مصائب از کدام ناحیه بر ما وارد می‌شود؟ این سوالی است که کتاب «خانواده در تندباد» می‌کوشد به آن پاسخ دهد.

پوستر کتاب خانواده در تندباد

ریشه مشکلات ما در کجاست؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید مفهوم فرهنگ را شناخت. فرهنگ،‌ مجموعه‌ای از باورها و شیوه‌های ما درباره زیستن است. به بیان دیگر، فرهنگ یعنی درک‌ ما از چرایی (هدف) و چگونگی (شیوه و سبک) زندگی؛ یعنی اصول و باید و نبایدهای برخاسته از آن اصول، یعنی مسیرهای بهینه و سالم برای پاسخ به نیازها. 

فرهنگ را گاه با صفت اصیل و گاه با صفت جاری بیان می‌کنند. منظور از فرهنگ اصیل، فرهنگ طبیعی یک ملت است که با رویشی طبیعی یا خدادادی طی سالیان دراز شکل گرفته و به صورت میراث مکتوب درآمده و باورها و شیوه‌های زندگی در آن با یکدیگر سازگاری منطقی دارند. اما منظور از فرهنگ جاری، ‌مجموعه باورها و شیوه‌های رایج در سطح جامعه است که ممکن است در اثر تلاطمات اجتماعی، تحریف مفاهیم فرهنگ اصیل، یا ورود یک فرهنگ بیگانه، اجزای ناسازگار و ناهمخوانی داشته باشد.

به عنوان مثال اغلب فرهنگ‌های اصیل موحدانه اصولی دارند که با یکدیگر همخوانی دارند:

  1. دعوت به احساس مسئولیت در قبال پدر،‌ مادر، همسر و فرزند و همنوعان و مقدم دانستن مسئولیت بر لذت،
  2. تشویق به تفکر درباره مبدا و مقصد وجود انسان، دعوت به عمق و پرهیز از سطحی ‌نگری.
  3. دعوت به قناعت و بهره‌مندی مسئولانه از ثروت،
  4. ظلم نکردن و نپذیرفتن ظلم بر خویشتن، و قائل بودن به وجود کرامت و حقوق ذاتی الهی برای همه انسان‌ها.

فرهنگ مصرفی مدرن هم، که عمدتا توسط رسانه‌ها ترویج می‌شود، پیام‌هایی دارد که تا حدی با یکدیگر همخوانی دارند و البته در تعارض با اصول اغلب فرهنگهای اصیل از جمله فرهنگ موحدانه هستند:

  1. دعوت به لذت و خوشباش لحظه‌ای،
  2. دعوت به سطحی بودن و گریز از سوالات عمیق درباره مبدا و مقصد و غایت وجود انسان،
  3. دعوت به حرص زدن و جمع آوری مال و کسب مدارج اجتماعی،
  4. دعوت به اجتناب از پایبندی‌های عمیق عاطفی به دیگر انسان‌ها، تا مانع روند کار برای ترقی اجتماعی فرد نگردد. 
  5. اصالت دادن به کسب منفعت و رقابت بر سر منافع و به حاشیه راندن مفهوم ظلم و عدل در میدان رقابت.

آن چه ما امروز با آن مواجه هستیم،‌ مخلوط شدن فرهنگ جاری ملل مختلف، با فرهنگ مصرفی مدرن است. گزاره‌های فرهنگ مدرن، ‌در عین تعارض با آموخته‌های فرهنگ موحدانه و طبیعی و تاریخی ما، در ذهن ما حضور دارند. این در حالی است که درست برخلاف فرهنگ‌های طبیعی ملت‌ها که در طول سال‌های طولانی تاریخ شکل گرفته است، فرهنگ مدرن فرهنگی مصنوعی و مهندسی شده، و ناسازگار با طبیعت الهی (فطرت) انسان است که فاقد قوت ذاتی و بنیادی است. به عنوان مثال فرهنگ مدرن برای سوالات مهم وجودی انسان مانند مبدا و مقصد زندگی، پاسخ اطمینان‌بخشی ندارد. علت نفوذ سریع فرهنگ مصرفی مدرن در فرهنگ ملت‌ها به رغم ضعف بنیادی، سوار بودن آن بر اسب فناوری رسانه است، که به آن این امکان را می‌دهد که با استفاده از فناوری صوت و تصویر، در ساعات فراغت ما، دائما با ما سخن بگوید و اجزای خود را موجه نشان دهد.

فرهنگ مدرن به شدت ضدخانواده است

عمده رسانه‌‌های مدرن در دنیای امروز در دست جریانی است که از ترویج این فرهنگ مصرفی مدرن، و تخریب خانواده‌ها سود می برد. به همین دلیل است که عمده محتوای این رسانه ها در جهت تخریب ارزش‌های خانواده و ترویج بی تعهدی و نفی پایبندی و وفاداری به تعهدات زندگی خانوادگی است؛ چه تعهد زن و شوهر به یکدیگر،‌ و چه تعهد فرزند به پدر و مادر. این کتاب با بیان جزئیات نشان می دهد که این نوع از محتواهای رسانه ای ساخته و پرداخته سیاست‌های عامدانه جریانی اندکشمار، اما مسلط بر جریان پول و مجاری رسانه‌ای دنیای امروز است که صراحتا از هدف خود برای تخریب خانواده سخن گفته و در راستای تغییر فرهنگ طبیعی خانواده‌ در میان ملت‌های دنیای امروز هزینه کرده است.حاصل این تغییر فرهنگ معمولا انشقاق و جدایی میان زن و شوهر و فاصله و جدال بین والدین و فرزندان است.

یکی از مهم‌ترین ریشه‌های دردها و آسیب‌های خانواده و اجتماع، همین تغییر و ناکارآمد شدن فرهنگ جاری ما و دورشدن آن از فرهنگ اصیل است. فرهنگ غیرطبیعی و مصنوعی مدرن با سوار شدن بر تکنولوژی رسانه، فرهنگ‌های طبیعی را با گزاره‌های غیر انسانی و غیر طبیعی خود آلوده می‌سازد. ما اغلب آسیب‌های خانواده را «تقصیر» اعضای خانواده می‌دانیم و با رویکردی فردمحور به روان‌درمانی می پردازیم، در حالی که توجه کمی به نقش آلودگی بستر اخلاقی و فرهنگی جامعه در شکل‌گیری این آسیب‌ها داریم.

چرا فرهنگ مدرن شدیدا ضد خانواده است؟

صاحبان رسانه های ضد خانواده و طراحان فرهنگ مدرن، همان صاحبان بنگاه‌های بزرگ اقتصادی و سردمداران سرمایه‌داری هستند. این طراحان فرهنگ مدرن، دارای انگیزه کافی برای شکستن خانواده هستند. ساده‌ترین دلیل انگیزه، ‌آن است که وقتی خانه‌ای چندپاره می شود و اعضای آن در خانه‌های مجزا ساکن می‌شوند، تمامی اقلام زندگی اعم از یخچال و ماشین لباسشویی و مبلمان و ...که قبلا بطور مشترک استفاده می‌شد، اکنون باید چندباره خریداری شوند.

البته انگیزه اصلی محدود به این نیست و بسیار فراتر از این است:‌ خانواده سالم، ساختاری است که به لحاظ اقتصادی و معنوی خودبسنده است و بسیاری از مشکلات و آسیب‌ها و بیماری‌های اجتماعی را به تنهایی در درون خود حل می‌کند. سلامت خانواده، به معنای حذف فرصت‌های تجاری-خدماتی نوظهوری است که در بستر ناکارآمدی خانواده در جامعه مدرن شکل گرفته‌اند!

به عنوان مثال یک خانواده نوعی را در نظر بگیرید: پدر خانواده بچه‌ها را صبح در مسیر کار به مدرسه می‌رساند، تمام روز کار می‌کند، سپس به مغازه دوچرخه سازی می‌رود تا دوچرخه جدیدی برای پسرش بگیرد، زباله را بیرون می‌گذارد، بچه‌ها را به گردش می‌برد، سپس یک ساعت برای تمرین ریاضی با نوجوان خانواده وقت می‌گذارد، و یک ساعت برای تماس‌های اداری درباره ساختن یک بیمارستان جدید صرف می‌کند. همسرش در این فاصله لباس‌ها را به رختشویی برده، خانه را تمیز کرده، لوازم التحریر برای فرزندان خریده و ساعتی را صرف دلداری دادن به مادر مریضش کرده است. مادربزرگ اگرچه مریض است اما برای نوه‌هایش منبع محبت سرشار است. او وقت دارد ومی‌تواند برای بچه‌ها قصه‌ها و خاطرات بسیاری را تعریف کند و حافظه تاریخی خانواده را انتقال دهد. پدر و مادر کمتر می‌توانند چنین باشند. پدربزرگ گرچه توان کار ندارد اما مرجع رفع اختلاف و مشاوره عالمانه و دلسوزانه به پدر و مادر داستان ماست. علاوه بر این زن و شوهر در خانه یکدیگر را از عشق و محبت سرشار می‌کنند و به یکدیگر خدمات جنسی ارائه می‌دهند. مرد برای تمام خانواده تأمین امنیت می‌کند. خانم از اینکه شب‌ها تنها بماند هراس دارد و مرد این را می‌داند و به همسرش اطمینان می‌دهد. خانم خانه منشا توجه عاطفی است تا هر عضوی صرف نظر از موقعیت اجتماعی‌اش، ‌نزد او احساس مهم بودن کند. زن خانه، مشغولیت‌های متعددی در نقش مادری دارد. علاوه بر همه این‌ها کل خانواده اغلب در باغچه دور خانه، کشت و کار می‌کنند. وقتی خانواده مختل شود این نیازها چه می شوند؟ به راستی چقدر هزینه استخدام یک نگهبان برای شب‌ها هست؟ یا استخدام یک پدرربزرگ و مادربزرگ اجاره‌ای؟ یا هزینه خدمات کمک آموزشی که والدین ارائه می‌کنند؟ هزینه پرستار شبانه روزی برای کهنسالان خانواده چطور؟ هزینه مشاور خانواده و روان‌شناس؟

ساختار اقتصادی سرمایه داری مدرن منفعت اقتصادی خود را در این نمی‌بینند که به درمان و مرمت فرهنگ بیمار شده یا ناسالم یا مرمت شبکه اخلاقی فرهنگ بپردازند، بلکه منفعت اقتصادی خود را در تداوم فرهنگ ناسالم و جامعه غیرطبیعی می‌بینند؛ جامعه‌ای غیرطبیعی با خانواده‌های شکسته، که نیازهای افراد در آن نه از طریق وابستگی متقابل به یکدیگر در درون خانواده، بلکه با گسستن پیوندهای طبیعی و اتکا و وابستگی به دولت و یا مراکز خصوصی خدمات تخصصی برآورده می‌شود...  جمعیت  بی‌خانمان‌ها، بی‌شغل‌ها، مادران تک سرپرست، افراد بر زمین مانده، روان پریشان، معتادان به مواد مخدر و فرزندان بی‌سرپرست و غیره به معنای بازاری بزرگ و نوظهور برای سرمایه‌داری است. در واقع فرهنگ مدرن همواره با شکستن پیوندهای طبیعی که در آن انسان‌ها به صورت بی‌نیاز از قدرت‌های سلطه‌گر به رفع نیازهای خویش می‌پردازند، و با کنار زدن مرجعیت دین در جامعه که بخش عظیمی از نیازهای فرارونده انسان را پاسخ می‌دهد، جمعیتی از انسان‌ها را می‌سازد که با فقدان‌های مادی و معنوی خود، آماده پرداخت و خرید انواع خدمات هستند.

دشمنی فرهنگ مدرن با خانواده، علت عمیق‌تری هم دارد...

سردمداران سرمایه‌داری،‌ یعنی طراحان فرهنگ مدرن، انسان‌ها را یا به عنوان نیروی کار نیاز دارند و یا به عنوان نیروی مصرف. نیروی کار خوب،‌ نیرویی است که مزدور مطیع و بی‌دردسر کارفرما باشد و نیروی مصرف خوب نیز،‌ نیرویی مطیع است که برای خرید و مصرف مستمر ساخته‌های سرمایه‌داری قابل جهتدهی و رنگپذیری باشد. تبدیل جوامع انسانی به ماشین‌های بی دردسر کار و مصرف، مبنای اصلی طراحی فرهنگ مصنوعی به اصطلاح مدرن است، که علیه فرهنگ‌های دیرپای تاریخی شوریده است. این فرهنگ «مهندسی شده» که با مدد تکنولوژی رسانه و سینما ترویج شده است، برخلاف سایر فرهنگ‌ها از دل تاریخ برنیامده است و نتیجه تجارب و تفکرات انسان‌ها در طول زمان نیست. بلکه فرهنگی است که در زمان کوتاهی با هدف ایجاد سبکی از زندگی اجتماعی متناسب با بیشترین درآمد برای طبقه‌ای خاص طراحی شده است که انسان‌ها را از مسئولیت‌ورزی عمیق نسبت به یکدیگر که مهم‌ترین تجلی آن در خانواده است عاری و تهی می سازد و فردگرایی و حرص و سودجویی خودخواهانه را به عنوان عامل پیشرفت اقتصاد جامعه تبلیغ می‌کند. اعتقادات عمیق و غیب‌باوری را نفی می‌کند و تعقل سطحی و منفعت‌جویانه و لذت طلبانه را جایگزین تعقل عمیق و فلسفی فرهنگ‌های طبیعی می‌سازد، تا به این ترتیب انسان پرسشگر را به انسان مطیع و لذتجو تبدیل کند. این فرهنگ با مخاطب قرار دادن سطحی‌ترین غرایز انسان، مردم ملل مختلف را به کنارنهادن خانواده و ارزش‌های آن می‌خواند.

آنچه دشمنان خانواده بسیار بهتر از خود اعضای خانواده‌ها (که به صورتی طبیعی در نظام ارزش‌های خانواده می‌زیند و مانند ماهی در آب،‌ آن را بدیهی می‌شمارند) دریافته‌اند آن است که خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی، در قلب یک نظم و نظام اجتماعی طبیعی قرار دارد که برپادارنده ارزش‌های معنوی و عقلانیت مستقل است. به هیچ وجه اغراق نیست اگر گفته شود خانواده موتور خلاق و مولد تمام ارزش‌های حیاتی و اساسی یک جامعه آزاد و قائل به  حریم خصوصی و اقتصاد خانوادگی (غیرمزدوری) است. به این ترتیب نتیجه می‌شود که برای هر نظم و نظام اجتماعی دیگری که بخواهد بر اعضای جامعه‌‌ای با نظام طبیعی غلبه یا سلطه پیدا کند، اولین دستور کار شکستن خانواده خواهد بود. می‌خواهم بر این واقعیت تاکید کنم که خانواده طبیعی یک ساختار یا نظام پویا، یکپارچه و خودانگیخته با چنین خصوصیاتی است که نه تنها جامعه را از نظر تولید نسل می سازد، بلکه سراسر نظام اجتماعی ما و همه ارزش‌های آن را می‌سازد و برپا نگه می‌دارد. به عبارتی این ساختار بنیادی به مثابه دانه‌ای در زمین، شاخه‌های اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی متناسب با خود را باز تولید می‌کند.

لذا نقطه مشترک تمامی نظریه پردازان سلطه چه در گذشته و چه در حال، تنفر آنها از خانواده طبیعی است. آنها دروناً متوجه می‌شوند که پیوندهای طبیعی وفادارانه در خانواده بزرگترین مانع در مسیر برنامه سیاسی آنهاست. بنابراین به هر شکلی که می‌توانند برای از بین بردن خانواده برنامه‌ریزی می‌کنند. به همین دلیل است که خانواده امروز صحنه یک جنگ داخلی بر سر ارزش‌هاست. این جنگ جنگ پول نیست جنگ مالکیت نیست. جنگ طبقات نیست. جنگ واقعی، جنگ بین آن کسانی است که با نظام طبیعی خدادادی برای زندگی بشر خشنودند و آنان که تمایل دارند آن را تغییر داده، مسیرش را سد کنند و یا معوج سازند تا از انسان‌ها به عنوان ابزاری برای کسب منافع خود استفاده کنند. این جنگ بین ذی‌نفعان و روشنفکران غیر متعهد، و عموم مردم است.

برای نجات از بحران‌های خانواده نیاز به آگاهی داریم

روشنفکران غیر‌متعهد و ضدخانواده دائماً به دنبال دستیابی به اهرم‌های قدرت سیاسی رسانه‌ای و آموزشی اعم از مدرسه و دانشگاه هستند تا دیدگاه‌های خود را ترویج کنند. به همین دلیل ما خود را در محاصره پیام‌های فرهنگ مدرن می‌بینیم و به راحتی به این تصور مبتلا می شویم که تن دادن به پیام‌های این فرهنگ اقتضای زمانه و لازمه به روز بودن است.

آیا می‌شد ما از مزایای تکنولوژی روز بهره‌مند باشیم،‌ بدون آن که فرهنگ مصرفی مدرن را با همه آسیب‌های آن بپذیریم؟ پاسخ بی‌شک مثبت است، اما مستلزم آگاهی است؛ آگاهی و دانش نسبت به جریانی که بهره‌مندی از مزایای تکنولوژی و به روز بودن را مستلزم پذیرفتن فرهنگ مدرن می‌خواند و ما را به تبعیت فرامی‌خواند.

آگاهی نسبت به ماهیت این جریان و شیوه‌های آسیب به خانواده در فرهنگ مدرن،‌ لازمه واکسینه شدن در برابر آسیب‌های آن است. این همان کاری است که کتاب «خانواده در تندباد» انجام می‌دهد. در این کتاب هم ریشه‌های تاریخی جریان ضد خانواده در دنیای امروز تشریح می‌شود، و هم آثار و عوارض ناشی از پذیرش اجزای فرهنگ مدرن در ذهن انسان امروز، و آسیب‌های خانواده در بستر فرهنگ مدرن مورد تحلیل قرار می گیرد. در این کتاب می بینیم که چگونه فراگیری افسردگی پساازدواج،‌ گسترش طلاق، ناکارآمدی رابطه بین همسران و حتی کم توانی جنسی، ریشه در گزاره‌های فرهنگ مدرن دارد. 

کم نیستند متفکرینی که در سراسر جهان متوجه نقش مخرب این جریان شده‌اند و علیه آن صدا بلند کرده‌اند. نویسنده در متن از جانمایه نوشته‌های افرادی مانند ویلیام گیردنر، ‌مولف کانادایی کتاب «جنگ علیه خانواده»، نوشته‌های روانشناس آمریکایی‌ جان شومیکر،  نویسنده کتاب «عصر بی‌خردی» یا گری کراس نویسنده کتاب «مردان پسرمانده، تاخیر بلوغ اجتماعی عصر مدرن»، نوشته‌های سیلویا آن هیولت و کرنل وست در «کتاب جنگ علیه والدین» استفاده می‌کند و تجربه آمریکا و سوئد را به عنوان دو نمونه از سیاست‌گذاری‌های مخرب معاصر در حوزه خانواده بررسی می‌نماید. وقتی آرای این افراد را در پرتو یک بینش کلی کنار هم می‌گذاریم،‌ تصویری جامع و در عین حال دارای جزئیات به دست می‌آید. نهایتا کتاب به راه‌های برون‌رفت از مشکلات امروز می‌پردازد و راهکارهای متناسب با جامعه ایرانی را در حوزه‌های مختلف ترسیم می‌کند. راهکارهای مدونی که هم خانواد‌ها و هم دولت‌ها مخاطبین آن هستند. 

کتاب خانواده در تندباد، ‌نوشته استاد سید احمد ساویز توسط نشر معارف در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است. عزیزان برای تهیه آن می توانند به کتابفروشی‌های معتبر،‌ سایت اینترنتی پاتوق کتاب و مشابه آن مراجعه نمایند.

وظایف متقابل همسران در حمایت از یکدیگر و اثر فضای سالم بر رشد فرزندان (سخنرانی در مشهد مقدس)

انتشار یافته در: فوریه 2017

speaker_logo  خانه چگونه جایی است؟ تفاوت آن با محیط بیرون چیست؟ رفتارهای ما چه آثاری بر فرزندان دارد؟ سخنرانی استاد ساویز در جمع اساتید دانشگاه علم و صنعت، مشهد مقدس، بهمن ۱۳۹۵ برای ادامه مطالعه کلیک نمایید

ارتباط با فرزندان

انتشار یافته در: اکتبر 2016

 2017-02-18_20-09-17 فاصله فکری بین ما و فرزندان‌ ما می‌تواند کم شود... ولی آیا فقط به همین دلیل که ما در کنار فرزندانمان در یک خانه زندگی می‌کنیم و بر سر یک سفره غذا می‌خوریم ، می توانیم انتظار داشته باشیم که یک رابطه عمیق فکری بین ما به وجود آید؟ به راستی چگونه می توان بر تفاوت‌های عمیق فکری بین والدین و فرزندان پیروز شد؟ برای ادامه مطالعه کلیک نمایید

تلاش علمی خستگی‌ناپذیر
تصویر استاد در حال سخنرانی

احیای ارزش‌های خانواده و دفاع از جامعه خانواده‌محور، و در یک کلام ترویج خانواده سالم به عنوان راهکار اصلی سلامت اجتماع، وجه بارز کار علمی استاد را تشکیل می‌دهد، و سابقه‌ای بیش از چهل سال را در تحقیق و مشاوره رقم زده است. در نگرش ایشان، ارزش‌های اجتماعی از خانواده سرچشمه می‌گیرد و خانواده منبع رشد اخلاقی جامعه است، و حل مؤثر بیماری‌های اجتماعی با توجه به محوریت خانواده سالم امکان‌پذیر خواهد بود.

کتاب اخیر ایشان «خانواده در تندباد»، به ریشه‌یابی عمیق آسیب‌های خانواده در عصر ما و راه‌حل‌های خروج از این آسیب‌ها می‌پردازد. ایشان در فاصله سال‌های 1386 تا 1390 عهده‌دار ریاست مرکز مشاوره روانشناختی دانشگاه علم و صنعت و نیز مشاور دانشکده مهندسی برق در ارتقای فضای انسانی و پیشرفت علمی بوده‌اند.

با اعتقاد به ضرورت گفتگوی اساتید با یکدیگر و همگرایی در بینش‌های اجتماعی و سیاسی آنان، ایشان از یاری‌دهندگان و احیاکنندگان هم‌اندیشی اساتید در دانشگاه بودند. وجه بارز دیگر در فعالیت علمی و تخصصی ایشان، حوزه جوانان، و روانشناسی اجتماعی و محیطی با تکیه بر محیط‌های آموزشی، به‌ویژه آموزش عالی و دانشگاهی است، و کتاب تحلیلی استاد با نام «مدیریت تحول‌گرا در دانشگاه» برآمده از سال‌ها تحقیق و تجربه در این حوزه است.

ایشان تا سال 1403 به عنوان مشاور معاونت فرهنگی و یا مشاور ارشد رئیس در دانشگاه‌ها فعالیت کرده‌ و بر نظریه پیشرفت علمی بر مبنای ارتقای فضای انسانی تأکید می‌کنند. اغلب مخاطبان دانشگاهی ایشان را با سخنرانی‌هایشان می‌شناسند، که تلاش شده در این سایت به‌صورت منظم ذخیره و آرشیو گردد.

کتاب‌های اخیر
(کلیک برای اطلاعات بیشتر)