کار و رضایت درونی
کار بیشک اساس رشد و سازندگی هر جامعهای است. امّا نگاهی به نحوه اداره مشاغل گوناگون در جامعه ما، نشان میدهد که بسیاری از اصحاب مشاغل، به کار خود به عنوان یک اجبار معیشتی مینگرند؛ امری که شاید از قناعت به حداقلها در اجرای کار و رفع تکلیف، یا کمرونقی و کمجلوه بودن برخی محیطهای کاری مشهود باشد. بیشک این کمحوصلگی صرفاً محصول شرایط اقتصادی نیست، و بخش عمدهای از آن ناشی از نوع نگاه و ارزشگذاری ما نسبت به “کار” است.
در عین حال، گروهی نیز هستند که با علاقه به کار خویش، کار را به خاطر ارزشی که به کار نسبت میدهند با احساس هدفمندی، تعهّد و مسئولیت دنبال میکنند و رویکردی حداکثری در ارائه خدمت دارند، اینان از کار خود لذّت میبرند و زمان کار را جزئی از شور و نشاط زندگی خود میبینند.
در این سخنرانی نگاه جدیدی به کار ارائه میگردد. رسیدن به رضایت درونی در کار، گاه نیازمند نوعی تغییر نگرش به کار است. چگونه میتوانیم نگاه خود را به کار تغییر دهیم؟ از سوی دیگر به ریشههای تاریخی برخی پدیدههای اجتماعی مانند کمارزش بودن کار، تحقیر برخی مشاغل، و ضعف رابطه تحصیل با کار و نیازهای اجتماع و در مقابل آن توجّه نامعقول به مدارک تحصیلی به عنوان پرستیژ اجتماعی پرداخته شده و برخی از ضرورتهای برنامهریزی برای ارزش یافتن کار در جامعه مطرح میگردد.