اهمیت نقش خانواده در مواجهه با آسیب های اجتماعی

انتشار یافته در تاریخ: 20 مارس 2023

گفتگوی تلویزیونی با استاد ساویز در برنامه مثبت سلامت، 22 اسفند 1401

«والدین احساس می کنند هر چه سطح رفاه بیشتر باشد، آن ها به خوشبختی بیشتر نزدیک می شوند. در حالی که ما درستی این گزاره را نتیجه نگرفتیم. یعنی امکانات زندگی لزوما خوشبختی را به وجود نمی آورد.» در این جلسه تلویزیونی استاد ضمن بیان این مطلب توضیح می‌دهند که جدایی دنیای ذهنی والدین و فرزندان، یا همان به اصطلاح شکاف نسلی، از نتایج صرف وقت افراطی والدین در افزایش رفاه و کاهش وقت ‌های مشترک با فرزندان است.

مجری: قرار است امروز به موضوع مهم خانواده بپردازیم که یکی از ارکان مهم جامعه است. که اگر خوب به آن خانواده پرداخته شود و اگر آگاهی لازم به ما درباره آن داده شود، قدرشناس خانواده خواهیم بود و تلاش می کنیم خانواده سالمی داشته باشیم. در خدمت آقای دکتر سید احمد ساویز هستیم…

خدمت شما و بینندگان محترم سلام عرض می کنم. خوشحالم از اینکه مجدد با موضوعات حوزه خانواده در خدمت شما هستم.

مجری: در حوزه چهارشنبه سوری و مسائلی که در دهه اخیر پیرامون آن رخ داده است. چهارشنبه سوری جشنی است که از قدیم به ما رسیده و نوعی جشن شادی بوده است اما اکنون تبدیل به چهارشنبه سوزی شده است. گاهی خانواده می گویند ما نمی توانیم هیجانات فرزندانمان را کنترل کنیم. چیزی که اینجا خیلی نمود می کند خانواده است که می خواهیم امروز درباره آن با شما صحبت کنیم. مسئله تفاوت نسل ها و حرف نشنوی بچه ها از والدین باعث آسیب هایی در این موارد شده است. چه چیزی باعث این انشقاق بین فرزندان و خانوادشان شده است؟
خیلی متشکرم. تصاویری در میان برنامه پیرامون چهارشنبه سوری دیدیم، به اندازه کافی نگران کننده و آسیب زا بودند. اگر ما در حوزه خانواده هیجانات مثبت و سازنده را تجربه کنیم، دیگر نیاز به تجربه هیجانات مخرب نداریم. انسان به هیجان علاقه دارد و این مسئله در کودکان و جوانان بسیار مشهود است. در دنیای امروز مخصوصا فضاهای مجازی نیز همه چیز هیجان محور است. به این ترتیب، طبیعی است که بچه ها و جوانان بدنبال هیجان باشند.

باید فضای خانواده به گونه ای باشد که روابط عاطفی سالمی رد و بدل شود و محیط خانواده به گونه ای باشد که بچه ها از هیجان های مثبت برخوردار باشند (هیجاناتی که سالم و انرژی زا هستند و انسان را به اهداف عالیه می رسانند و فرد را در مسیری قرار می دهد که می تواند مراحل بهتری از زندگیاش را تجربه کند ). در این صورت دیگر نیازی نیست به یک نوجوان و کودک مرتب توصیه کنیم که وارد فضاهای دارای هیجان های منفی مانند چهارشنبه سوری نشود. صدا و سیما مرتب نسبت به پدیده ای مانند چهارشنبه سوری هشدار میدهد و خانواده ها این هشدار ها را می بینند و به فرزندان تذکر می دهند. اما چرا فرزندان توجه نمی‌کنند؟ علتش آن است که باید یک زیر بنایی در خانواده وجود داشته باشد.

مجری: چه زیر بنایی آقای دکتر؟
وقتی ما از خانواده صحبت می کنیم، یعنی منظورمان یک خانواده سالم است که اجزای آن به هم متصل اند. اعضای خانواده با علاقه و محبت با یکدیگر کار می کنند و حامی یکدیگر هستند.
یکی از نکاتی که خیلی مهم است و والدین باید به آن توجه داشته باشند آن است که بچه ها نیاز به انواع و اقسام تحرکات دارند: تحرکات جسمانی، تحرکات علمی، ارتباطات جمعی در خانواده، رفتن به تفریح و گردش و … . این موارد مورد نیاز یک خانواده سالم است و لازم است تمام اعضای خانواده در آن مشارکت کنند.
به عنوان مثال یک پیک نیک یا سیزده بدر را در نظر بگیرید که خانواده قرار است که به طبیعت بروند و کنار هم تفریح کنند. این برای اعضا به ویژه کوچکتر ها فرح بخش است.

مجری: من قصد دارم مصداقی تر صحبت کنیم. این که چگونه این وصل شدن و برقراری ارتباط فرزندان و والدین را انجام دهیم… وقتی با نوجوانان صحبت می کنیم می گویند: این مواردی که می گویید حال ما را خوب نمی کند… اینها دمده شده اند… چه کسی با پدر و مادر به پیک نیک و مسافرت می رود؟… ما با دوستانمان بیشتر خوش می گذرانیم… .  وقتی نوجوان تفریحات ناسالم و نا امن را با آن سطح هیجانات تجربه می کند سخت می شود که به سمت هیجانات سالم او را سوق دهیم… راهکار چیست؟ و چگونه خانواده ها فرزندان را کنار خود قراردهند و خانواده با نشاط و سالم ایجاد کنند؟

ما قبل از خانواده باید درباره ی خانه صحبت کنیم، منظور ما از خانه تنها محیطی محدود شده با تعدادی دیوار نیست بلکه در واقع، خانه واحدی است که تمام عواطف افراد در آن شکل می گیرد. خانه جایی است که احساس امنیت در آن کاملا آشکار است. در آنجا افراد به حقوق همدیگر احترام می گذارند و همه اعضا در کارها با یکدیگر مشارکت می کنند.

شاید ریشه ی مشکل برخی دوستان در رابطه با موضوع شکاف نسلی آن باشد که از ابتدا با کودکشان همراه نبودند. خاطره ای خدمتتان عرض کنم. پدری برای مشاوره نزد من آمد. از این که پسر 18 ساله اش هیچ ارتباطی با او ندارد خیلی ناراحت بود. ایشان می گفت: من می توانم هر کار سختی را بخوبی انجام بدهم اما نمیتوانم با فرزندم ارتباط برقرار کنم.

بنده با این فرزند صحبت کردم. او گفت: پدرم در جامعه، انسان فرهیخته ای است و همه دوستش دارند. زمانی که همه پدر من را تحسین می کردند، من به او نیاز داشتم اما متاسفانه او در کنار من نبود. من دوران کودکی را بدون پدر سر کردم.

به اعتقاد بنده وقتی می گوییم خانواده سالم یا متعادل، یک تعادل در ارتباط اعضای خانواده باید وجود داشته باشد. متاسفانه خانواده ها، مخصوصا والدین، رفاه جو شدند. یعنی تنها سطح رفاه را می خواهند بالا ببرند.
در حالی که بسیاری از خانواده ها را می بینیم که شاید از درآمد های خیلی کمی برخوردارند ولی کنار همدیگر احساس خوشبختی می کنند. چرا؟ زیرا فضای آنها فضای آمیخته از احساسات انسانی، عاطفی و پشتیبانی اعضا از یکدیگر است.

مجری: پدر مادر های دهه 60 و 50 بدلیل سخت گیری های پدر و مادرشان، گفتند که اگر ما فرزند دار شویم کارهایی که پدر و مادرهایمان با ما انجام دادند را انجام نمیدهیم و سعی می کنیم رفاه حداکثری برای فرزندانمان ایجاد کنیم. اما وقتی به همان پدر و مادر های بزرگ شده در سختی و سخت گیری والدین نگاه می کنیم، نسبت به افراد بزرگ شده در رفاه شخصیتی فعال تر دارند. این تفکر رفاه جویی و ایجاد رفاه حداکثری برای فرزندان که امروزه باعث این شکاف نسلی شده است آیا جبران پذیر است؟

درباره ی مسئله شکاف نسل ها بنده قبلا در یک برنامه تلویزیونی صحبت کردم. به نظر من، مسئله ی شکاف نسل ها بیشتر یک تئوری مدرن است و در دنیای مدرن مطرح است. زیرا نوع ساختار خانواده در دنیای مدرن با ساختار موجود در دنیای سنتی و شرقی متفاوت است. در جامعه مدرن والدین علی رغم علاقه ای که به آنان دارند، با رسیدن سن فرزندان به اعداد مشخصی، رابطه اجتماعیشان را با آنان ترک می کنند و فاصله ایجاد می شود.

علت اصلی فاصله نسلی در کشور ما سبک زندگی ما است. نوع و سبک زندگی ما این فاصله را بوجود می آورد. یکی از نکاتی که من باید خدمت شما و بینندگان عزیز تاکید کنم آن است که والدین احساس می کنند هر چه سطح رفاه بیشتر باشد، آن ها به خوشبختی بیشتر نزدیک می شوند. در حالی که ما این فاکتور را چندین بار مورد بررسی قرار دادیم و نتیجه درستی این گزاره را نتیجه نگرفتیم. یعنی امکانات زندگی لزوما خوشبختی را به وجود نمی آورد.
مجری: بیان نمونه مصداقی در تایید این نکته…این رفاهی که می فرمایید به تجربه ثابت شده است که خوشبختی نمی آورد. اما آقای دکتر درکش سخت است. چگونه درکش کنیم؟
ما یک حداقلی از زندگی را انتظار داریم و این انتظار صحیح است. ولی برای بعضی انسان ها رفاه در بالاترین اولویت و سطح قرار می گیرد. در صورتی که سلامت روان، ناشی از یک عامل یعنی امنیت روانی است. کودکان وقتی دارای سلامت روان هستند که والدینشان را حس کنند. مادرها تزریق کننده عواطف در خانواده هستند. مادری که دائما مشغله بیرون دارد و فرزند را به مهد کودک و مکان های دیگر می سپارد، این کودک به اندازه کافی از مادری که در رحم او بوده و صدای قلب او را می شنیده است، ارتزاق نمیکند.

مجری: خیلی از مادرها می گویند با شرایط اقتصادی و گرانی چه کنیم؟ در خانه بمانیم؟ خرج ما را چه کسی می دهد؟

بله صحیح است. امروز سبک زندگی ما سبک پیچیده ای است. علتش هم این است که متاسفانه ما متاثر از چند فرهنگی هستیم. اگر دو سه نسل به عقب برگردیم می بینیم که ما با امکانات خیلی معمولی احساس خوشبختی می کردیم. دوره کودکی ما این گونه نبود که همه چیز داشته باشیم چون دیگر بچه ها هم همه چیز نداشتند. اما ما خیلی احساس شادمانی داشتیم. نکته قابل توجه دیگر آن است که بین فرزند ما و خانواده گسترده فاصله ایجاد شده است. خانواده گسترده به معنای پدربزرگ و مادر بزرگ ها، خاله ها، و عمه ها، و دایی ها و عمو ها. این افراد برای کودکان نشاط فراوانی ایجاد می کردند.


مجری: دیگر فراموش شده است


با کمال تاسف سبک زندگی ما، ما را گرفتار کرده است. اما اینگونه نیست که بگوییم دیگر کاری نمیتوان کرد.
مجری: به عنوان مثال مصداقی: من به عنوان فرزند شما، از شما اصرار و از من انکار در رابطه با این که چهارشنبه سوری بیرون نروم و خود را در معرض خطر قرار ندهم. من را راضی کنید که بیرون نروم.
روابط در درون خانواده ناگهان در سن 18-20 سالگی ایجاد نمیشود. بلکه از طفولیت شروع میشود. برای رفع چنین مشکلاتی یعنی شرایطی که فرزندان به درخواست شما پاسخ نمیدهند، توصیه ام این است که ابتدا کمی گذشته خود را بررسی نماییم. می بینیم که ما دوره هایی را غفلت کردیم و با آن ها نبودیم. دوره هایی که دوره رشد فرزندان بوده است.


مجری: جبران پذیر نیست؟

جبران پذیر است… ما مثلا در دوره ای غفلت کردیم. حال بیاییم صادقانه با فرزندانمان صحبت کنیم و از همین حالا با آنان مشارکت کنیم. من به دوستان در مشاوره توصیه می کنم که در چند حیطه با فرزند ارتباط داشته باشید. مدام نصیحت نکنید. فرزندان نسل حاضر زیاد نصیحت پذیر نیستند. به جای نصیحت کردن، شما آن عملی را که دوست دارید فرزندانتان انجام دهند، ابتدا خودتان انجام دهید. یعنی به صفات نیکی آراسته باشید که انتظار دارید از فرزندشان فرزندانتان سر بزند.

مجری: می شود گفت: با تو بیرون می آیم تا مراقب باشم در چهارشنبه سوری کار خطرناک نکنی؟

خیر. این کودک و نوجوان را اقناع نمی کند. ما اگر بخواهیم کاری را مانع شویم، باید از قبل برنامه ریزی کنیم. مدتی تمرین کنیم. مثلا اگر ارتباط ما در دوران کودکی با فرزندمان نقصی داشته، حالا که او دوران نوجوانی را می گذراند دوره ی گذشته را جبران کنیم.
بیاییم تاریخچه ی چهارشنبه سوری را، با آن شکل زیبا و صلح آمیزش، بیان کنیم. چند بوته جمع می شد و از روی آن ها می پریدیم. بحث قاشق زنی بود. چه قدر لذت بخش و شادی آفرین بودند و ما به هیچ کس آسیب نمی زدیم. در حالی که رفتار های امروز  ممکن است هیجانات ما را لحظه ای بالا ببرد و در نتیجه به دیگران و خود ما آسیب بزند و این خیلی خطرناک است. اما بجای بیان این موارد در شب چهارشنبه سوری باید از مدتی قبل برنامه ریزی کنیم نه شب چهارشنبه سوری.
به نظر من باید با بچه ها رفاقت کرد و با آن ها صادق بود. صداقت یکی از بهترین عواملی است که اثر گذار است. لازم نیست که ما بگوییم همه ی کار های ما درست بوده است. خودمان را منزه نشان بدهیم و بگوییم شما اشتباهاتی دارید و ما سعی می کنیم این اشتباهات را برطرف کنیم. نه، از خطاها و اشتباهات خودمان بگوییم اگر می خواهیم با هم رفیق باشیم یک روزهایی بنشینیم و از خودمان انتقاد کنیم.


مجری: گفت و گو کردن از بهترین راه های نجات است. اما متاسفانه امروز در بین خانواده ها فراموش شده است.

بله. خیلی مطلب درستی است. من با فرزندم آن قدر ارتباط داشتم که او مدرسه که می رفت همیشه چند سکه داشت تا برود زنگ بزند و با من صحبت کند و من بسیار استقبال می کردم.
حالا تلفن همراه آمده است. البته نمی خواهیم تایید کنیم که یک کودک دبستانی حتما تلفن همراه داشته باشد، اما امکان ارتباط بیشتر شده است.
والدین باید یک مقدار از این که فقط دستور دهنده باشند و رفتار ها را کنترل کنند، بیایند در زندگی کودکان وارد شوند.
من چندین بار تشریح کردم که خانه ای را در نظر بگیرید. شما از دیوار وارد خانه نمی شوید. درقلاب می کنید و از در وارد می شوید. کودکان ما هم مصداق یک خانه هستند و باید از در وارد شویم و به دنیای شخصی آن ها راه ورود پیدا کنیم. این نمی شود مگر با چند عامل: صداقت داشته باشیم، اهل گفت و گو باشیم و حرف های آن ها را خوب بشنویم. شنونده خوب بودن حقیقتا کار خیلی بزرگی است.


مجری: بیشتر حرف می زنیم تا حرفمان را به کرسی بنشانیم. اصلا شنونده خوبی نیستیم آقای دکتر.

بله متاسفانه این گونه است که عجولیم و می خواهیم زود به نتیجه برسیم. تربیت اصولا طولانی مدت است. ما نمی توانیم در کوتاه مدت به نتیجه جدی برسیم. قطعات پازلی است که باید کنار هم قرار دهیم تا آن تصویر در نهایت شکل بگیرد.


مجری: خیلی والدین می گویند: ما حرف بچه ها را می شنویم اما در نهایت می گوییم حرف ما باید اجرا شود زیرا ما تجربه مان بیشتر است…


این روش جواب نمیدهد خانم دکتر. همان گونه که عرض کردم گاهی لازم است ما هم کودک شویم یعنی در سطح یک کودک دنیای او را بپذیریم و با او بازی کنیم.


مجری:…ما کودک درونمان را فعال کنیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلاش علمی خستگی‌ناپذیر

خانواده سالم، احیای خانواده، و جامعه خانواده محور وجه بارز کار علمی استاد را تشکیل می دهد، و سابقه ای بیش از چهل سال را در تحقیق و مشاوره رقم زده است. در نگرش ایشان، ارزش های اجتماعی از خانواده سرچشمه می گیرد و خانواده منبع رشد اخلاقی جامعه است، و حل موثر بیماری های اجتماعی با توجه به محوریت خانواده سالم امکان پذیر خواهد بود. ایشان در فاصله سالهای 1386 تا 1390 عهده دار مدیریت مرکز مشاوره روانشناختی دانشگاه علم و صنعت و نیز مشاور دانشکده مهندسی برق در ارتقای فضای انسانی و پیشرفت علمی بوده اند. وجه مهم دیگر فعالیت علمی و تخصصی ایشان، حوزه جوانان، و روانشناسی اجتماعی و محیطی با تکیه بر محیط‌های آموزشی، به خصوص آموزش عالی و دانشگاهی است. امروز ایشان به عنوان مشاور ارشد رئیس دانشگاه شاهد، و نیز به عنوان مشاور اجتماعی معاونت فرهنگی دانشگاه علم و صنعت برای پیشرفت علمی بر مبنای ارتقای فضای انسانی تلاش می کنند. ایشان معتقدند که انگیزه قوی و ارتباطات سالم انسانی در میان اعضای دانشگاه، کلید تحرک علمی است و بیدار کردن انگیزه های خفته جوانان، به معنای فعال ساختن ظرفیت های نهفته دانشگاه برای تاثیرگزاری در کشور است.